هر چه خوبیست تو داری و به آن محتاجم
آنچه داری ز معارف به همان محتاجم
تو اباصالحی و من پسرِ این پدرم
عملِ صالحَم اَفزون،که بدان محتاجم
به سلامی دلِ خود را به سحر خوش کردم
به علیکِ تو به هنگام أذان محتاجم
چشم برداری از این بنده ز پا می ٱفتد
به نظرهای تو پیدا و نهان محتاجم
باغ سبز است تماشای جمالت آقا
روزی یک بار به دیدار جنان محتاجم
من به دربار تو خدمت نکنم میمیرم
به غلامیِ تو تا عمرِ جهان محتاجم
الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج