یارب فرج امامان رابرسان
یارب فرج امامان رابرسان

یارب فرج امامان رابرسان

تو کجایی گل نرگس

تو کجایی گل نرگس

به خدا آه نفس های غریب تو که آشفته به حزنی است زجنس غم و ماتم

 زده آتش به دل عالم و آدم

در سوگ کدامین غم عظمی

به تنت رخت عزا کرده ای

ای عشق مجسم!

که به جای نم شبنم

 بچکد خون جگر دم به دم از عمق نگاهت!

نکند باز شده ماه محرم !

که چنین میزند آتش به دل فاطمه آهت

به فدای نخ آن شال سیاهت

به فدای رخت ای ماه!

بیا صاحب این بیرق و این پرچم واین مجلس و این روضه این بزم توئی

آجرک الله!

عزیز دو جهان یوسف در چاه

نفس های غریب دل من بال کبوتر شده

 خاکستر پر پر شده

همراه نسیم سحری روی پر فطرس معراج

نفس گشته هوایی و سپس رفته به اقلیم رهایی

به همان صحن و سرایی که شما زائر آنی

و خلاصه شود آیا که مرا نیز به همراه خودت زیر رکابت ببری تا بشوم

کرب و بلایی

اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشَّاکِرِینَ لَکَ عَلَى مُصَابِهِمْ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى عَظِیمِ رَزِیَّتِی‏ اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی شَفَاعَهَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُودِ وَ ثَبِّتْ لِی قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَکَ مَعَ الْحُسَیْنِ وَ أَصْحَابِ الْحُسَیْنِ الَّذِینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَیْنِ علیه السلام‏

آجرک الله یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف

اللهم عجل لولیک الفَرَج

[غریب تنها]

السلام علیک یا ابا صالح المهدی (عج)

السلام علیک یا ابا صالح المهدی (عج)

عمرم به سر رسید نشد یارتان شوم

آقا نشد که لایق دیدارتان شوم

غفلت بساط کرد سر راه طفل دل

وایَم نشد که راهیِ بازارتان شوم

واصل اگر به عَرضه حسن تو می شدم

چیزی نداشتم که خریدارتان شوم

باری ز دوش حضرتتان بر نداشتم

شرمنده ام که تا به کجا بارتان شوم

ای حیدر زمانه غریبت گذاشتیم

در روز غم ولی نشد عمارتان شوم

با آنکه سر شکسته و سر خورده مانده ام

اذنم بده فدایی و سردارتان شوم

ماه خدا رسید و دلم آرزو نمود

مهمان کنار سفره افطارتان شوم

در روز انتقام شهیدان کربلا

آقا اجازه هست ز انصارتان شوم

در بین روزه و عطش و اشک و شور و شین

یک ذکر مستجاب بگویم فقط حسین

ألـلَّـھــــــمَــ ع َـجــــــــــِّـلْ لِوَلــــــیِـڪ ألــــــــــْـفـــــَـرَج

السلام علیک یا ابا صالح المهدی (عج)

السلام علیک یا ابا صالح المهدی (عج)

عمرم به سر رسید نشد یارتان شوم

آقا نشد که لایق دیدارتان شوم

غفلت بساط کرد سر راه طفل دل

وایَم نشد که راهیِ بازارتان شوم

واصل اگر به عَرضه حسن تو می شدم

چیزی نداشتم که خریدارتان شوم

باری ز دوش حضرتتان بر نداشتم

شرمنده ام که تا به کجا بارتان شوم

ای حیدر زمانه غریبت گذاشتیم

در روز غم ولی نشد عمارتان شوم

با آنکه سر شکسته و سر خورده مانده ام

اذنم بده فدایی و سردارتان شوم

ماه خدا رسید و دلم آرزو نمود

مهمان کنار سفره افطارتان شوم

در روز انتقام شهیدان کربلا

آقا اجازه هست ز انصارتان شوم

در بین روزه و عطش و اشک و شور و شین

یک ذکر مستجاب بگویم فقط حسین

ألـلَّـھــــــمَــ ع َـجــــــــــِّـلْ لِوَلــــــیِـڪ ألــــــــــْـفـــــَـرَج

آجرڪ‌الله‌یاصاحب‌الزمان

آجرڪ‌الله‌یاصاحب‌الزمان

حالی بده همیشه بخوانم دعا فقط

فهمی به من بده که بخواهم تو را فقط

دردی حواله کن که بفهمم چه میکشی؟

بی فایده ست ناله ی آقا بیا فقط

پایی بده که در به در خیمه ات شویم

فانی شویم در جَلَوات شما فقط

هوشی بده که وقت بلایا و فتنه ها

تکیه کنیم بر غم آل عبا فقط

جانی بده به پای نگاهت فدا کنم

پرپر زدن ز  عشق تو دارد صفا فقط...

عزمی بده به دغدغه ی تو عمل کنیم

کی میشود وصال تو با ادّعا فقط؟!

شوری بده شرر بزند بر شعور من

آهی بده به سوی تو باشد رها فقط

سوزی بده به سینه ی من تا که روز و شب

روضه بخوانم از شَه کرببلا فقط

روزی خبر بده به غلام سیاه خود...

یک شب بیا به خیمه ی ما... بی صدا فقط

ما از کسی به جز تو نداریم انتظار

عالم درست میشود... آقا بیا فقط!

غریب تنها

آجرڪ‌الله‌یاصاحب‌الزمان

آجرڪ‌الله‌یاصاحب‌الزمان

حالی بده همیشه بخوانم دعا فقط

فهمی به من بده که بخواهم تو را فقط

دردی حواله کن که بفهمم چه میکشی؟

بی فایده ست ناله ی آقا بیا فقط

پایی بده که در به در خیمه ات شویم

فانی شویم در جَلَوات شما فقط

هوشی بده که وقت بلایا و فتنه ها

تکیه کنیم بر غم آل عبا فقط

جانی بده به پای نگاهت فدا کنم

پرپر زدن ز  عشق تو دارد صفا فقط...

عزمی بده به دغدغه ی تو عمل کنیم

کی میشود وصال تو با ادّعا فقط؟!

شوری بده شرر بزند بر شعور من

آهی بده به سوی تو باشد رها فقط

سوزی بده به سینه ی من تا که روز و شب

روضه بخوانم از شَه کرببلا فقط

روزی خبر بده به غلام سیاه خود...

یک شب بیا به خیمه ی ما... بی صدا فقط

ما از کسی به جز تو نداریم انتظار

عالم درست میشود... آقا بیا فقط!

غریب تنها