یارب فرج امامان رابرسان
یارب فرج امامان رابرسان

یارب فرج امامان رابرسان

عرفه مناجات_امام_زمان

عرفه مناجات_امام_زمان

آخر نشد شبیه شهیدان دعا کنم

با ناله های خویش دلت را رضا کنم

احرام بسته اَت نشدم مثل حاجیان

دل را چگونه با عرفه آشنا کنم

ای کاش مَحرم جَبَل الرحمه اَت شوم

تا در رکاب آیم و در خون شنا کنم

تَرویه چیست روز گرفتاری شماست

کاش ای غریب درد شما را دوا کنم

یک عمر از عطای تو حاجت روا شدم

روزی رسد که حاجتتان را روا کنم

آخر گدای سامره مَرد خدا شود

یعنی به جای غیر ، شما را صدا کنم

آقا منم غلام سیاه سپاه تو

ناقابل است جان من ، اما فدا کنم

آنانکه بر علیه تو شمشیر بسته اَند

با اذن تو سر از تن آنها جدا کنم

هرگاه تو اجازه دهی می زنم به خط

کز مشرکین برائت خود بر ملا کنم

عمری است ، من که گریه کنِ بی کفن شدم

حیف است بهر خود کفنی دست و پا کنم

با روضه های قافله دل های خسته را

ارباب اگر اراده کند ، کربلا کنم

شاعر:

محمود_ژولیده

اشعار ناب آئینے

shere_aeini

 

عرفه مناجات_امام_زمان امام_حسین

عرفه مناجات_امام_زمان امام_حسین

تنگ غروب عرفه غم تو دلم پا می گیره

دلم هوایی می شه و بونۀ آقا می گیره

این روزایی که دم به دم غریبی رو حس می کنم

با گریه یاد غربت عزیز نرگس می کنم

تا که بیای تو از سفر تا که ببینی حالمو

نذر نگاهت می کنم این اشکای زلالمو

میون طوفان غمت شکسته بال و پر من

کاشکی بیای پا بذاری به روی چشم تر من

کوچه رو صبح جمعه ها هم نفس بوی گلاب

با مژه جارو می زنیم با اشکامون می پاشیم آب

کاشکی بیای و سوغاتی برام بیاری بوی سیب

یا که یه مهر و تسبیح از تربت ارباب غریب

کاشکی بیای برامون از تشنگی و آب بخونی

بیای رو منبر بشینی روضۀ ارباب بخونی

مسلمیه دم بگیری با گریه و شور و نوا

بیای و با هم بخونیم "حسین من کوفه نیا"

کوفه نیا که اینجاها قحطی آبه به خدا

حرمله چشم انتظار طفل ربابه به خدا

اینجا تموم مردمش تشنۀ خون لاله اند

با کعب نی منتظر رقیۀ سه ساله اند

همه با فکر انتقام روز می کنن شباشونو

نعلای تازه می زنن تموم مرکباشونو

رو خاک گرم کربلا سه روز می مونه پیکرت

خورشید نیزه ها می شه اینجا سر مطهرت

شاعر:

یوسف_رحیمی

اشعار ناب آئینے

shere_aeini

عرفه مناجات_امام_زمان

عرفه مناجات_امام_زمان

هر سال عرفه دلم می‌گیره

از هجر تو دم به دم می‌گیره

آشفته و بی‌قرار و خسته

بازم دلامونو غم می‌گیره

توی شب غم سحر نیومد

امید چشای تر نیومد

بازم منم و چشم انتظاری

خورشید من از سفر نیومد

دلتنگی‌مو جمعه‌ها میارم

تو محراب جمکران می‌بارم

اما همه آرزومه آقا

آخر رو پای تو سر بذارم

لب تشنه ولی تشنه‌ی نورم

احساس می‌کنم که از تو دورم

باشه دل من شبیه سنگه

اما برا تو سنگ صبورم

دلخسته‌ام از فراق و غربت

کاشکی دعاهام بشه اجابت

کاشکی یه شب جمعه بیائی

در سایه‌ی تو بریم زیارت

وقتی تو حرم قیامتیه

وقتی که شب زیارتیه

آتیش می‌گیره دل از فراقش

سهم دل من بی‌طاقتیه

بی‌تاب بهشت عالمینم

در حسرت بین‌الحرمینم

دلتنگ طواف کربلا و

دلتنگ زیارت حسینم

روضه می‌گیره بوی گل یاس

قلبم می‌شه غرق شور و احساس

وقتی می‌شه حرف لب تشنه

دل پر می‌زنه تا کف‌العباس

شاعر:

یوسف_رحیمی

اشعار ناب آئینے

shere_aeini

سلام_امام_زمانم

http://uupload.ir/files/0mws_%D8%AA%D8%A7_%DB%8C%D8%AE_%D9%86%D8%B2%D8%AF%D9%87.jpg

سلام_امام_زمانم

تا یخ نزده ریشه ی ایمان برگرد

ای فصل بهـار در زمستان برگرد

مردیم از ین بی کسی و دربدری

ای صاحـب ذوالفقارو قرآن برگرد

سلام بر قطب عالم امکان، صاحب عصر و الزمان

Be_Sooye_Zohoor