یارب فرج امامان رابرسان
یارب فرج امامان رابرسان

یارب فرج امامان رابرسان

عرفه مناجات_امام_زمان امام_حسین

عرفه مناجات_امام_زمان امام_حسین

تنگ غروب عرفه غم تو دلم پا می گیره

دلم هوایی می شه و بونۀ آقا می گیره

این روزایی که دم به دم غریبی رو حس می کنم

با گریه یاد غربت عزیز نرگس می کنم

تا که بیای تو از سفر تا که ببینی حالمو

نذر نگاهت می کنم این اشکای زلالمو

میون طوفان غمت شکسته بال و پر من

کاشکی بیای پا بذاری به روی چشم تر من

کوچه رو صبح جمعه ها هم نفس بوی گلاب

با مژه جارو می زنیم با اشکامون می پاشیم آب

کاشکی بیای و سوغاتی برام بیاری بوی سیب

یا که یه مهر و تسبیح از تربت ارباب غریب

کاشکی بیای برامون از تشنگی و آب بخونی

بیای رو منبر بشینی روضۀ ارباب بخونی

مسلمیه دم بگیری با گریه و شور و نوا

بیای و با هم بخونیم "حسین من کوفه نیا"

کوفه نیا که اینجاها قحطی آبه به خدا

حرمله چشم انتظار طفل ربابه به خدا

اینجا تموم مردمش تشنۀ خون لاله اند

با کعب نی منتظر رقیۀ سه ساله اند

همه با فکر انتقام روز می کنن شباشونو

نعلای تازه می زنن تموم مرکباشونو

رو خاک گرم کربلا سه روز می مونه پیکرت

خورشید نیزه ها می شه اینجا سر مطهرت

شاعر:

یوسف_رحیمی

اشعار ناب آئینے

shere_aeini

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.