مهدی جان
خجالت مےکشم
اسمم راگذاشته ام:منتظر
امازمانےکه دفتر انتظارم راورق میزنے مےبینے
فضاے مجازے رابیشتر
از امامم مےشناسم
حتےگاهےصبح آفتاب نزده آن راچک مےکنم
اما عهدم رانه!
loulemancity