یارب فرج امامان رابرسان
یارب فرج امامان رابرسان

یارب فرج امامان رابرسان

جمعه ام را ندبه ی جان می کنم

جمعه ام را ندبه ی جان می کنم

 دیده ام را خیس باران می کنم

چشم خود را هر مکانی، یوسفا!

بین راه مصر و کنعان می کنم

 صیف و پاییز و بهارانم یکی است

 بی تو، در چشمم زمستان می کنم

در خیالم روز و شب در مقدمت

کوچه ی دل را چراغان می کنم

چون که جرمم حائل ما و شماست

 توبه از کل گناهان می کنم

این بود عهدم که دیگر هر چه را

 امر فرمایی بکن، آن می کنم

 در تمام فصل سرد انتظار

 جان خود را گرم قرآن می کنم

 میل نفسانی، هوسهای دنی

 جمله را مذبوح ایمان می کنم

 با ندایت: یا لثارات الحسین

 یاد یاران و شهیدان می کنم

 بهر همواری راهت، هر قدم

 در ره پیر جماران می کنم

 بعد از آن خورشید جاویدم کنون

 طاعت از یار خراسان می کنم.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.