یارب فرج امامان رابرسان
یارب فرج امامان رابرسان

یارب فرج امامان رابرسان

پیامهای امام زمان«اثری ارزشمند از واعظ و خطیب شهیر مجالس اهل بیت(علیهم السلام) محمد مهدی تاج لنگرودی»

https://s6.uupload.ir/files/%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D9%87%D8%A7%DB%8C_ns0.jpg

پیامهای امام زمان

«اثری ارزشمند از واعظ و خطیب شهیر مجالس اهل بیت(علیهم السلام) محمد مهدی تاج لنگرودی»

مولف در آغاز کتاب این گونه می نویسد:اگر چه در عصر ما رسانه های گروهی وبولتن های خبری وماهواره ها به همه اخبار جهان دست می یابند وبه گوش جهانیان می رسانند، ولی وسائل خبرگیری وخبر رسانی هر چند پیشرفته باشد نمی تواند از امام زمان(علیه السلام) خبری دریافت نمایند اما توقیعات ونوشته هائی از آن حضرت در عصر غیبت صغری به وسیله نواب اربعه به دست آمده ویا بعضی از علماء در عصر غیبت کبری افتخار تشرف حاصل نمودند وپیامهائی آورده اند که حقیر با مطالعه اکثر کتب مربوط به امام زمان (عجل الله) به مطالب مهمی دست یافتم که جنبه پیام دارد، لذا در فکر آن شدم که  کتاب مستقلی تدوین نموده وآن را تحت عنوان پیامهای امام زمان (علیه السلام) به طبع رسانده ودر دسترس عاشقان حضرتش قرار دهم.

محتوای کتاب

آگاهی به اخبار جهان در پیام امام زمان، پیام امام زمان در رابطه با رویدادهای تازه، انتقام گیری از دشمن در پیام امام زمان، حکومت اسلامی بدون هر گونه وابستگی در پیام امام زمان، پیام امام زمان در رابطه با منکرین وجود مقدسش، مدعیان دیدار در پیام امام زمان، لعن بر ستمکاران در پیام امام زمان، رسیدگی به نیازمندان در پیام امام زمان، پیام جهانی امام زمان خطاب به ابرقدرتها و....

#کانال_رسمی_مفاخر_گیلان

جواب نامه حضرت به بیماری که ازایشان خواسته بود برای صحت او دعا نمایند

جواب نامه حضرت به بیماری که ازایشان خواسته بود برای صحت او دعا نمایند

در یکی از توقیعات حضرت داریم فردی در زمان غیبت صغری می گوید:

من بیمار شدم می خواستم از حضرت بخواهم دعایم نمایند.

بعضی از سوالات شرعی را نیز از حضرت داشتم ،نامه ای برای حضرت نوشتم آنرا به نایب خاص ایشان دادم نامه را به ایشان رساند و جواب را برگرداند . حضرت در پاسخ این بیمار نوشته بودند:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ‏ سَأَلْتَ‏ الدُّعَاءَ مِنَ‏ الْعِلَّةِ الَّتِی‏ تَجِدُهَا وَهَبَ اللَّهُ لَکَ الْعَافِیَةَ وَ دَفَعَ عَنْکَ الْآفَاتِ وَ صَرَفَ عَنْکَ بَعْضَ مَا تَجِدُهُ مِنَ الْحَرَارَةِ وَ عَافَاکَ وَ صَحَّ لَکَ جِسْمُکَ

از ما خواستی بابت بیماری که داری برایت دعا کنیم . از خداوند برایت عافیت ودفع آفات را خواستیم ...

کاش آدم بلد باشد وقت بیماری وگرفتاری و... کجا برود.

ما که بزرگتری داریم که دعایش صددرصد مستجاب است چرا سرگردانیم؟؟!!

سیّد ما این روزها بسیاری از شیعیان شما درگیر بیماری شده‌اند که آنها را گرفتار نموده ، بعضی دیگر نیز روحشان درگیرشده است.

مولای ما ، درمان دل مشتاقان!

این روزها جسم و جان معدودی از اهالی آدمیان بیمار است دعایمان می کنید؟

وای که چقدر این روزها محتاج این هستیم که شما برایمان عافاک الله بگویید.

به واقع اگر شامّه ام سالم بود که باید بوی خوش شما را استشمام می کردم.

اگر چشم دلم بینا بود که باید تو را می دیدم.

اگر گوش قلبم شنوا بود که باید با کلام تو ارتباط برقرار می کردم.

چگونه به آدمها بگویم : شامّه ام از کار افتاده ، چگونه بگویم فلج شده ام و توان رفتن به خانه دوست را ندارم .

ما آدمیان را چه شده بعضی وقتها آنقدر بیمار شده ایم که حتی نمی فهمیم باید از بزرگترمان بخواهیم برایمان دعا کند.

بهترین عالم ! مثل همیشه زحمات ما به عهده شماست

این بار نیز بیاییم همگی به ساحت مقدس حضرت نامه ای بنویسیم ملتمسانه از ایشان بخواهیم سرور ما می شود ازطرف ما برای عافیت همه ما یک یس بخوانید ؟؟

زشت است درب خانه ی کریم باشیم و کامل ترین گدایی را نداشته باشیم

مولایمان چشم دل ما می خواهد آنگاه که حضور شما را احساس می کند چیزی را از قلم نیاندازد

آنچنان عافیتی را برای وجود بیمارمان طلب کنید که آنی از منظر نگاه زیبای شما دور نمانیم.

منبع : الخرائج والجرائح ، ج 2 ، ص : 703

حضرت حجت بن الحسن علیه السلام فرمودند:

حضرت حجت بن الحسن علیه السلام فرمودند:

هر زمان حضرت زکریّا علیه السلام یادى از  اسامى : (پنج تن علیهم السلام) مى کرد، هر نوع مشکل وناراحتى که داشت ، حلّ و بر طرف مى گردید.امّا هرگاه نام حسین علیه السلام بر زبان جارى مى نمود و به یاد آن حضرت مى افتاد، غم و اندوه فراوانى بر او عارض مى شد؛ و افسرده خاطر مى گردید.پس روزى اظهار داشت :خداوندا! علّت چیست که هر موقع چهار نفر اوّل را یادآور مى شوم ، دلم آرام مى گیرد؛ و چون پنجمین نفر را یاد مى کنم محزون گردیده و در چشمانم اشک حلقه مى زند؟!خداوند متعال کهیعص را در جواب حضرت زکریّا علیه السلام برایش ‍ فرستاد؛وتمامى اخبار و جریاناتى را که بر امام حسین علیه السلام مقدّر شده بود، به وسیله آن رموز کلّى برایش بیان نمود:(کاف ) یعنى ؛ کربلاء و حوادث آن ، (هاء) اشاره به هلاکت و شهادت اهل بیت سلام اللّه علیهم ، (یاء) یزید بن معاویه است که بر امام حسین علیه السلام ظلم نمود، (عین)اشاره به عطش و تشنگى آن حضرت و اصحاب مى باشد؛ و(صاد)صبر و استقامت آن حضرت خواهد بود...

(إکمال الدّین : ص ۴۵۲، ح ۲۱)و...

خوش آن عیدی که با دلدار باشیم

خوش آن عیدی که با دلدار باشیم

همه با هم کنار یار باشیم

اگر چه عید فیض و عید نور است

اگر چه عید شوق و عید شور است

اگر چه عید مجد است و سعادت

تمام عیدها روز ظهور است

بدون یار، گل خار است

گل نرگس اگر آید بهار است

الا ای شمع بزم آشنایی

ندارد بی تو چشمم روشنایی

دلم خون شد دلم خون از جدایی

گلم، باغم، بهارم کی می آیی

الهی عیدِ بی تو باز گردد

بیا تا عید ما آغاز گردد

تو شمع و قلب ما پروانه ی توست

ندیده عالمی دیوانه ی توست

ندای یا لثارات الحسینت

لوای کربلا بر شانه ی توست

ظهورت عید خلق عالمین است

نه تنها عید ما، عید حسین است

همین است و همین است

که دیدار تو عید مسلمین است

حاج غلامرضا سازگار

#تشرفات

#تشرفات

جناب آقای سید جواد معلم نویسنده کتاب برکات حضرت ولی عصر می نویسد:

تابستان سال ۱۳۸۰ دو نفر از دوستانم را که در یکی از کشورهای اطراف هستند در مشهد مقدس دیدار کردم،

در بین صحبتها که بیشتر راجع به عنایات و کرامات اهل بیت علیهم السلام و مخصوصا آقا امام زمان ارواحنا فداه بود، یکی از آنها این حکایت را برایم نقل کرد:

مدتها بود مشتاق زیارت آقا امام زمان روحی فداه بودم و از هر راهی که فکرم می رسید وارد می شدم تا شاید به این فیض عظیم برسم.

تا اینکه یک روز در منزل خوابیده بودم، در عالم رؤیا دیدم که آقا امام زمان به منزل ما تشریف آوردند و وارد اتاق شدند. بعد از سلام و احوالپرسی، آقا فرمودند:

"من می خواهم کمی استراحت کنم و بخوابم." من خواستم برای آقا رختخواب بیاورم .

آقا فرمودند: " روی عبای خودم می خوابم!" و عبای خودشان را روی زمین پهن کردند.

وقتی خواستند بخوابند دیدم روی دست راست خود خوابیدند.

عرض کردم آقا چرا روی دست راستتان خوابیدید؟

آقا فرمودند: یادم آمد از دو جریان، یکی اینکه مادرم فاطمه را در کوچه، بر گونه راستشان جسارت کردند،

 یکی دیگر اینکه در روز عاشورا در آن ساعات آخر جدم ابی عبدلله الحسین وقتی می خواستند از روی اسب بر زمین بیفتند بر گونه راستشان افتادند.

مجله منتظران ج۱۱