یارب فرج امامان رابرسان
یارب فرج امامان رابرسان

یارب فرج امامان رابرسان

ای مطلع تمام غزل‌های ناب شعر

http://uupload.ir/files/6b6a_%D8%A7%DB%8C_%D9%85%D8%B7%D9%84%D8%B9.jpg

ای مطلع تمام غزل‌های ناب شعر

همگام با طلیعه‌یِ صبحِ سحر بیا

درد است باشی و ز همه رخ نهان کنی

جان‌ها به لب رسیده دگر، زودتر بیا

محسن_خانچی

سلام

صبحتون بخیر، امروزتون شادِ شاد

حکایتی زیبا

حکایتی زیبا

مکاتبه بانویی خدمت صاحب الزمان (عج)

یکی از شیعیان عراق در کتاب  شیفتگان حضرت مهدی ج3 ص205 ماجرای توسل دخترش را چنین نقل میکند:

آنروزها 53 سال سن داشتم

حدود خرداد 1369  دامادم بی دلیل گرفتار زندان صدام ملعون شد و این ماجرا یک ماه و نیم به طول انجامید خانواده اش تحت فشار شدیدی بودند و مرتب گریه استغاثه به وجود مبارک اهل بیت (علیهم السلام) مینمودند. دخترم بیش از همه شب زنده داری میکرد و متوسل میشد، این وضع ادامه داشت تا با مضیقه مالی مواجه شدند و از طرفی شنیده بود شوهرش ده سال در زندان خواهد ماند!

 و همین بر تـألمش می افزود. دخترم تحصیل کردهبود و از من شنیده و در کتب خوانده بود هنگام عسرت باید به صاحب الامر خاتم الاوصیا (عج) متوسل شد لذا  چاره را در ارتباط با امام حاضر دیده و در اوج بیچارگی نامه های متعددی با وضو و طهارت برای حضرتش نوشت ولی چون بچه شیر میداد و مسیر کربلا دور بود برایش مقدور نبود که نامه ها را در ضریح سیدالشهداء (ع)  یا نهر فرات بیاندازد، لذا شب هنگام آنها را در  مسجدی که کنار خانه بود میگذاشت  و در همانجا توسلی به حضرت مینمود  مدتی به این منوال گذشت تا اینکه روزی دید ذیل نامه نوشته شده بود: «انشاءالله» و با حروف مقطعه به این شکل «م ه د ی» امضاء شده بود. اینبار عریضه ای دیگر نوشت و مشکل را مفصلنا شرح داد که یعنی آقا به داد برسید ... و ما روز بعد دیدیم  که ذیل آن نوشته بود: «ان الله مع الصابرین» و من آن خط را دیدم و تاریخ جواب 11 مرداد 1369 بود

روز بعد اخبار عراق  اعلام کرد  زندانها را گشودند و هزاران نفر مرد و زن از اسارت صدام آزاد شدند و این مصادف بود با ایام حمله عراق به کویت

karballa313

از امام زمان عج نقل شده که به شیخ مفید فرمود:

از امام زمان عج نقل شده که به شیخ مفید فرمود:

اگر دلهاى شیعیان ما ـ که خداوند آنان را براى اطاعت خودش موفق کند ـ در وفا کردن به پیمانشان یکى بود هرگز سعادت و ملاقات ما از آنان به تأخیر نمى افتاد، بلکه سعادت دیدار با ما همراه با شناخت و صداقت براى آنان زود به دست مى آمد، چیزى جز کارهاى ناشایست آنان ما را از ایشان محبوس نمى سازد.

بحارالانوار 53: 177.