یارب فرج امامان رابرسان
یارب فرج امامان رابرسان

یارب فرج امامان رابرسان

کم خورده ایم غصه دنیای بی تو را

یاصاحب الزمان ادرکنی

کم خورده ایم غصه دنیای بی تو را

باانکه می کشیم نفس های بی تورا

ما هرچه می کشیم ازاین بی توبودن است

باگریه پرکنیم مگرجای بی تورا

جز درمیان روضه و هیات بگوکجا

خرجش کنیم دیده دریای بی تو را

خواندیم از زبان تو ای وای مادرم

آتش زدیم روضه زهرای بی تو را

به یقین یوسف ماآمدنی است

بیا که بر سر آنم که پیش پای تو میرم

بیا که بر سر آنم که پیش پای تو میرم
ازین چه خوش ترم ای جان که من برای تو میرم
ز دست هجر تو جان می برم به حسرت روزی
که تو ز راه بیایی و من به پای تو میرم
بسوخت مردم بیگانه را به حالت من دل
چنین که پیش دل دیر آشنای تو میرم
ز پا فتادم و در سر هوای روی تو دارم
مرا بکشتی و من دست بر دعای تو میرم
بکن هر آنچه توانی جفا به سایه ی بی دل
مرا ز عشق تو این بس که در وفای تو میرم

 

بیا وگرنه در این انتظارخواهم مرد

بیا وگرنه در این انتظارخواهم مرد
اگر که بی تو بیاید بهارخواهم مرد
به روی گونه من اشک سالها جاری است
به زیر پای همین آبشار خواهم مرد
خبر رسید که تو با بهار می آیی
در انتظار تو من تا بهارخواهم مرد
نیامدی و خدا آگه است من هر روز
به اشتیاق رخت چند بار خواهم مرد

هوای شهر بهاری ولی غم انگیز است

هوای شهر بهاری ولی غم انگیز است
بهار اگر تو نباشی شبیه پائیز است
دلم هوای تو کرده چه میشود آیی
ببین که کاسه صبرم ز غصه لبریز است