سلام_امام_زمانم
سلام_آقای_من
سلام_پدر_مهربانم
آلوده ایم حضرت باران ظهورکن
آقا تو را قسم به شهیدان ظهورکن
در هم بخر بیاو بکش دست بر سرم
ای تکیه گاه عالم امکان ظهورکن
آقا بیا به حق همان مادر جوان
صاحب عزای مادر خوبان ظهورکن
مولا.جانم
جمــله جمــله نــه !
واژه واژه تـــــو را
ای سفـر کـرده گـفتگو کردیـم...
کــــوچه کــــوچه نه!
خـــانه خـــانه تــــو را
سـالیانیست جــــستجو کــــردیـم...
ســــوره ســــوره نه!
آیـــــه آیـــــه تـــو را
در مـــناجـات آرزو کــــردیـم...
جمــــعه جمــــعه نه!
لحــظه لحــظه تــــو را
نـــــدبـه کــــردیـم و
هــای و هــــــو کــــردیـم …
ای همه دار وندارم،جمعه شد نمی آیی
العجل_یامولای_یاصاحب_الزمان
آقاجان
گریهام روی ریا بود
به رویم نزدی..
عَمَلم ضد شما بود
به رویم نزدی..
همه جا جار زدم
نوڪر در خط توام..
راه من از تو جدا بود
به رویم نزدی..
الٰلهُمَ_عَجِّل_لِوَلِیّکَ_الفَرَج
درکوچه بی کسی ما هم سرزن
یکبار شده خانه ی دل را در زن
آقا بخدا با دل و جان منتظریم
آدینه بیا و سخن آخر زن
(صلوات.امید.انتظار) ۹۸/۹/۸
پورعیسی
خرم آن لحظه که مشتاق به یاری برسد
آرزومند نگاری به نگاری برسد
دیده بر روی چو گل بندد نبود خبرش
گر چه در دیده ز نوک مژه خاری برسد
لذت وصل نداند مگر آن سوختهای
که پس از دوری بسیار به یاری برسد
قیمت گل نشناسد مگر آن مرغ اسیر
که خزان دیده بود پس به بهاری برسد